مخفی کاری

ساخت وبلاگ

خب حرفی واسه نوشتن ندارم

کسی هم که خدا رو شکر فعلا روی اعصابم نیست که بخوام اینجا جیغ بزنم

فقط یه مورد بود که خب اونم زیاد مهم نبود

مثلا دختره هم اتاقیم سرما خورده از ترس بروز نمی داد 

چون روز اول حساسیت من رو به این مرض خطرنااااااک متوجه شد

من روز دوم متوجه بیماریش شدم 

اینقدر جلو خودشو گرفته بود که فکر می کنم حالش بدتر هم شده بود یه جورایی تو خودش بود ! انگار مثلا جرم بزرگی مرتکب شده باشه

وقتی فهمیدم و متوجه شد زیاد هم در این مورد سخت گیر نیستم دیگه شادو شنگول بود اصلا من احساس کردم حالش بهترم شده

خب بگو دیوونه ! اقلا بنال ما مواظب خودمون باشیم 

اینطور که تو پنهون می کنی ماها پیشگیری های لازمه رو واسه تقویت بدنمون به کار نمی گیرم و گند می زنی به حالمون 

خدا رو شکر من سرما نخوردما وگرنه احتمالا منم معذب بودم هم اتاقیام از حالم باخبر بشن

اه اه اه ! اینجا خوابگاه است

چشم تو چشم هم اتاقی ها و هم خوابگاهیها

جرات نداری لحظه ای برای خودت باشی

همه تو رو زیر نظر دارند ،همه فضول تو هستند هر کاری بخوای انجام بدی یا هر مرضی بگیری یک کلاغ چهل کلاغ می شه و کار بیخ پیدا می کنه

پس یک اصل مهم دیگر زندگی در خوابگاه :

بسیار کم امکانش هست که مخفی کاری داشته باشی 

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01