دفتر خاطرات دختری 40 ساله

ناراحتم !می دونید؟به خاطر قضایای افغانستان نا را ح تمدارم فکر می کنم مگه نمی گن خدا خوبی ها رو دوست داره و بدی ها رو دوست نداره؟پس چرا خدایی که اینقدر خوبی ها رو ارج می گذارد و از بدی ها نهی می کنه  ، به آدم بدها و بدی ها مجال پیشرفت می ده ؟ چرا روزگارشون بهتر و خوش تره نسبت به خوب ترهاچرا کسانی که مال مردم می خورن زندگیشون بهتره تا کسانی که با شرف و آبرو و با لقمه ی حلال روزگار می گذرونن؟چرا ظالم برنده اما مظلوم بازنده است و حتی گاهی محکوم به نابودی؟خدایا ! گاهی شک می کنم که آدم خوبا رو دوست داری یا اعمال بد و آدم بدا رو مجازات می کنی دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

چهارمین شبی هست که توی آپارتمان به سر می کنمبلوک روبرویییکی از واحدها خونه ای که روبروی ماست در پنجره ی اتاقشون که همه ی زندگیشون در اون سپری می شه باز هستحسب کنجکاوی گاهی نگاهی می ندازمخدا منو ببخشه زن و شوهری با پسر تقریبا دوازده ساله که غیر از شلوارک دیگه هیچی تنش نیستبه نظر می رسه ماهواره ندارن و تمام اوقات بیکاریشون جلو تلویزیون با برنامه های وطنمون می گذره کنترل تلویزیون هم دست خانم خونه استامشب سفره پهن بود پسر بچه در تیررس دید بودقوز کرده پای سفره نشسته بود و غذا می خوردنمی دونم شاید املت می خورد نون رو بعد از تکه کردن با املت لقمه ، و بر دهان می گذاشت بلافاصله سراغ لقمه بعدی می رفتتند' href='/last-search/?q=تند'>تند تند و نجویده لقمه قبل رو قورت و لقمه ی جدید بر دهانمی گذاشتخب لامصب ! دنبالت که نکردن!واسه اون غذا هم کلی وقت صرف تا آماده شدهاقلا مزه مزه اش کن به اندازه تعداد دندونای توی دهنت یعنی سی و دو بار بجو بعد قورت بدهاصلا من موندم این بچه فکر کرده خدا اون دندونا رو واسه چی توی دهنش گذاشته !!!! اصلا مزه ی غذا رو حس کرد؟با طمانینه بخور خب !!! دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

من اصلا نمی فهممچه لزومی داره که ابلاغیه قضایی اونقدر مشکل نوشته بشه که حتی طرفین نفهمن منظور چیه ؟چه لزومی به استفاده از عبارات عربیه وقتی ماها فارسی زبانیمپیامک تلفنی اومده کهاستفاده از اسقاط کافه خیارات در تنظیم قراردادها به ضرر یکی از طرفین قرارداده و خیلی راحت می شه قرارداد رو یک طرفه به هم زدحالا هر چه به این اسقاط کافه خیارات نگاه می کنم حتی متوجه نمی شم کجای این جمله همچین چیزی نهفته استاسقاط دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

می گه که عنبرنساء چرا بهش گفتن عنبر نساء؟

بعد کلمه به کلمش رو واسه خودمون معنی می کنیم 

عنبر = بوی خوش

نساء = زن

بوی خوش زن 

بعدش می خندیم که این دیگه چه اسمیه؟!

خب تاپاله الاغ ماده رو چرا باید بهش بگن بوی خوش زن !

بعدشم از کی تا حالا بوی عرق ، خوش است ؟ 

قطعا منظور از بوی خوش ، عطر و ادکلن نیست دیگه !

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...

به لطف کرونا امسال سیزده قرار نیست به در شود

سیزده به تو جانم سیزده به تو !

به لطف کرونا ، عدد سیزده هم تونست ثابت کنه که نحس نبوده و نیست

به لطف کرونا ، طبیعت نفس می کشه امسال 

سبزه ای گره زده نمی شه

خلاصه 

اگه نگاه کنیم ویروس کرونا اگرچه ضررهایی داره اما نفعش هم زیاد بوده

ما هم که حالا حالاها قرار نیست برگردبم خوابگاه و دانشگاه !

 

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...

یه دوست دوست که نمی شه گفتدر واقع هم کلاسی دوران تحصیلی در دو مقطع دانشگاهکه با هم خب رفیق هم شدیم بعد از نقل مکانش به مرکز استان به مرور کمتر از قبل حال و احوال همدیگه رو پرسیدیم و طی یکسال شایدم دو دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

رایتل طی پیامی که فرستاده 

اسم سیزده به در رو گذاشته 

سیزده نه در !

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...

از شونزدهم فروردین دوباره باید بریم سر کلاس و درس بخونیماما نه به صورت حضوری بلکه به صورت مجازیاَه! چه بد !به نظر من بهتر بود این نیمسال رو به ترم تابستان منتقل می کردند ولی دانشگاهمون این کارو نکرد م دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

در اخبار شهرمون اومده که یه پسره باباش رو شبانه با چهار لیتر اسید کشتهپدر نگهبان محوطه ی آپارتمانی بوده این لجن ، پست فطرت ، حیواناصلا حیف حیوان این عن والا حیف عن اقلا اینم به یه دردی می خورهاین بدتر دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب

این کلاسهای مجازی که واسمون برگزار می شه هم واسه خودش داستانهایی داره هااول که بعضی همکلاسیا امکاناتش رو ندارن دولت هم کاری به این چیزا نداره خدا رو شکرمثلا یکی از هم کلاسیا به زنش موبایل هوشمند داده دفتر خاطرات دختری 40 ساله...ادامه مطلب