فمینیست یا احساس حقارت

ساخت وبلاگ
این روزا بعضی از این خانوما دیگه شورشو در آوردن 

از واژه فمینیست و فمینیست بودن دارن سوءاستفاده می کنن

خانومه که ادعای فمینیست بودن داره تو صفحه اینستاش نوشته 

"واژه ناموس را دور بیاندازیم (هیچ کس صاحب کسی دیگر نیست)

بپذیریم هر کسی هر طور که دوست دارد می تواند زندگی کند و در انتخابش آزاد است "

آخه بگو نکببببببت! نه خدایی هدفت از این خزعبلات چیه ؟

اگه ازدواج نکردیو ذاتت هم خرده شیشه داره به جهنم که بی ناموسی در آوردی و خودتو بی آبرو کردی به خودت ربط داره می خوای برو آزاد زندگی کن حتی به قیمت به آتش کشیدن زندگیت که در این صورت اگه در این زمینه با آگاهی عمل کردی  به منو هیچکس دیگه مربوط نیست ! اما اگه آگاه نیستی باید آگاهت کرد ، اگه فهمیدی فبها نفهمیدی به ما ربطی نداره

امااااااااا این جملاتت در مورد افراد متاهلو متعهد به زندگی اصصصصلا صادق نیست چرا که تاهل یعنی وفاداری یعنی ناموس همدیگه بودن ، یعنی صاحب و مالک هم بودن یعنی مطابق میل و دلخواه طرف مقابلت عمل کردن یعنی هزاراااااان اعمال دیگه که عقل ناقص تو از فهمش عاجزه

بهش گفتم : با این حرفات مخالفم چون اول اینکه ناموس چیز بدی نیست که دورش بیاندازیم و ناموس زنو مرد نداره که مثل بدبختا فقط به زن ربطش دادی با ازدواج و شریک زندگی کسی شدن زوجها متعلق به همند و ناموس همند و هیچکس حق  تجاوز به حریم و ناموسشونو نداره و این موضوع هم در مورد مرد هم در مورد زن صادقه این فکر شما مشکل داره چون موافق خیانت زنو شوهر به همدیگه هستید .

با بخش دوم صحبتت هم مخالفم چون اگه هر کسی قرار بود توی جامعه اش آزاد زندگی کنه پس قانونو قانون گذاری کاربردش چیه ؟! دزد دوست داره خرجو مخارج زندگیشو از دزدی بدست بیاره ، چون در انتخابش آزاده

انتخاب اون دزدیه ، پس باید از دیوار مردم بالا بره یا اختلاس کنه یا... کسی هم غلط می کنه اعتراض کنه آیا این حرف به نظرت درسته ؟ عمرا بپذیری همچین چیزی رو ! 

این جمله ات که هر کسی هر طور که دوست داره می تونه زندگی کنه منو یاد این داستان انداخت که مسافر کشتی وسط اقیانوس جایی که نشسته بود رو سوراخ می کرد که این مکان متعلق به خودمه دوست دارم اینجا رو سوراخ کنم به هیچکس هم ربطی نداره !!!! غافل از اینکه نادان ! خب با اینکارت نه فقط تو که کل جماعت کشتی غرق می شن !!!!

پس ما به حکم انسان بودنمون که عادت به زندگی انفرادی نداریم و با اجتماعو در بطن اجتماع زندگیمون رو به راه می شه حق نداریم اون طوری که دلمون می خواد زندگی کنیم ، در حدی باید به خواسته دلمون عمل کنیم که زندگی اجتماعیمون به خطر نیفته و غرق نشیم !

خلاصه ! ای می خوام فمینیستو فمینیست بودن بخوره تو سرتون که ازش اونطوری برداشت کردید که خودتون دلتون می خواد

به نظر من اینجور افراد یه مشکلی در زندگی شخصیشون به وجود اومده که الان احساس ضعف و حقارت شدیدی می کنن پس برای جبران این ضعف باید کاری کنن تا به اسم فمینیسم بودن زنو شوهرا رو به جان هم بندازن تا اونا هم دلشون خنک بشه و به این صورت انتقامشونو از مردها بگیرن

وگرنه من که تا حالا منطق در کلام به اصطلاح فمینستهای امروزی ندیدم هر چه بوده عقده گشاییو عدم برابریست 

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:04