یادی از اون روزها

ساخت وبلاگ
 روز انقلاب اسلامیه ؟

چه زود بهمن هم به بیستو دوم رسید

من موقع پیروزی انقلاب دو سالو نیمم بود

با وجود سن کمم یه چیزایی از اون زمانا یادمه

یادمه تا قبل پیروزی ، از تلویزیون برنامه های رقصو ترانه زیاد می دیدم

یکیشو خوب یادم مونده شاید آخرین برنامشون بود که دیدم 

یه آواز پخش می شد که چندتا خانم با لباسای خوشکل و موهای بلند می رقصیدند و در حالی که خودشونو خم کرده بودند با نوای آواز سرشونو به چپ و راست

تکون می دادند و موهای بلندشونم باهاش به چپ و راست منتقل می شد 

نوعی رقص بود دیگه ! منم اونقدر واسم جالب بود که ماتم برده بود و تماشا

می کردم ، و تنها صحنه ای بود که واسه همیشه تو ذهنم ثبت شد

یادمه فرداش قبل ظهر بود یا شایدم چند روز بعد قبل ظهر، جلو در هال رو به حیاط ایستادم و به مامانم که در دولونو باز کرده بود ، بیرونو نگاه می کرد گفتم مامان چرا تلویزیونو روشن نمی کنی من اون برنامه رو می خوام که خانوما

می رقصیدند

ولی مامان هیچ جوابی بهم ندادو همچنان بیرونو می پایید 

هه ! و من همیشه برام سوال بود که چی شد اون برنامه خوب هیچوقت پخش نشد

پاسخ سوال ، با بزرگتر شدنم و سر در آوردن از وقایع سیاسی برام روشن شد 

یه خاطره دیگه هم یادم مونده

یادمه یه شب ، اوایل شب بود یهو برقا رفت 

بعد از اون تنها صدایی که شنیده می شد صدای تیرو تفنگ بود 

دقیقا یادمه اونزمان چه شب مخوفی واسم بود به خاطر ترسی که با شنیدن اون صداها بر من حاکم بود در حالی که نمی دونستم علت چیه ؟

چند ساله که دوست داشتم این خاطراتمو از روزای انقلاب بنویسم اما فرصت

نمی شد

الان هم با وجودی که فرصت محدود بود هر طور بود نوشتمش 

 خوانندگان عزیز وبلاگ ، شما چه خاطره ای در رابطه با این روز به یاد دارید ؟

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 172 تاريخ : شنبه 4 فروردين 1397 ساعت: 14:35